محدثه جونمحدثه جون، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

محدثه؛فرشته کوچولوی ما

28 ماهگیت مبارک

دخترک نازم محدثه جونی 28 ماهه شدی و من خدارو شکر میکنم که هر چقدر هم خدارو شکر کنم برای وجود تو فرشته کوچولوم بازم کمه.این روزهاخیلی شیرین تر وعاقلتر شدی.مامانو حسابی بوس میکنی و بهت میگم محدثه خیلی دوست دارم تو هم با زبون شیرین خودت میگی، منم خیلی دوست دارم که مامانی اون بهترین لحظه زندگیمه. یه چند وقتی میشه که دیگه حسابی با خودت و عروسکات بازی میکنی وکلی باهاشون حرف میزنی و میخوابونیشون.وحتی براحتی براشون کتاب میخونی.بیشتر شعرها رو از حفظ بلدی و میخونی.البته سوره ی توحید و صلوات و اسامی امامان (ع) رو تا امام پنجم بلدی و میگی. الهی دورت بگردم مامانی که اینقدر باهوشی.تو کارای خونه که کلی کمک مامان میکنی تا جارو میخوام بکشم سریع ...
29 مهر 1393

هفته ایی که گذشت...

دخترک نازم محدثه جونی سلام اول هفته بود که رفتیم دعای عرفه امامزاده علی اکبر که مداحش حاج محمود کریمی بود و کلی حال داد.خیلی دختر خوبی بودی و اصلا بهونه نگرفتی و خودت هم همراه ما این دعا رو زمزمه میکردی. قبول باشه عزیزم وسطای هفته بود که من وشما و باباجون و دایی مهدی و خاله فاطمه ونیکا جونی رفتیم نمایشگاه تلکام که اونجا هم خیلی باحال بود و کلی خوش گذشت. اینم عکس شما با نیکا جونی(برای اینکه غذای بیرون و نخورید براتون غدا آورده بودم) نوش جونتون عزیزان من و اما آخر هفته من و شما و بابا جون به همراه عمو احمدو لیلا جون و فاطمه جون رفتیم باغ انار در ایوانکی که اونجا هم خیلی خو...
19 مهر 1393

سفری به قم و جمکران

دخترک عزیزم   محدثه جون  صبح روز جمعه 28/06/93 من و شما و باباجون به همراه باباحاجی و مامانجون و دایی مهدی و خاله فاطمه و نیکا جونی حرکت کردیم به سمت قم یه سفر یک روزه که خیلی خوش گذشت.راستی عزیز دلم همون روز بیست و هفتمین ماهگردت هم بود.بیست و هفت ماهگیت مبارک عشق مامان السلام علیک یا صاحب الزمان بقیه عکسا ادامه مطلب... اول رفتیم مسجد جمکران که تا رسیدیم یه ماشین آمد و صدا کرد که بفرمایید آش نذری که ما هم رفتیم و گرفتیم وای که چقدر بهت مزه داده بود مامانی.نوش جونت عزیزم قربون این دو تا دختر خوشگل بشم که دارن با هم میرن سمت مسجد اما دخترکم تا میخواستیم وارد حیاط مسجد بشیم...
2 مهر 1393
1